نتایج جستجوی عبارت «مدرسه شهید مصطفی خمینی ( فضل نی‌ریزی)» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید حسن احمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن احمدي »
10/1/ 1342 در شهرستان نی‌ریز بخش آباده، منطقه پیچکان، شادمانی و سرور را به خانواده متدین احمدی ارزانی داشت. کودکی را در میان دشتزارهای پر از گل و زیبایی سپری کرد و برای یاد گرفتن درس زندگی وارد دبستان محل زندگی خویش شد. با موفقیت مرحله تحصیلات ابتدایی را پشت سر گذاشت. چون در روستای محل زندگی، مدرسه راهنمایی وجود نداشت، نتوانست ادامه تحصیل دهد. سپس ترک تحصیل کرده و دوشادوش پدر مهربان و دلسوز خود مردانه و...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید حسین اسماعیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حسين اسماعيلي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان الله لهم الجنه، یقاتلون فی سبیل‌الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوراه و الانجیل و القرآن و من او فی به عهده من الله، فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم. 1 خدا مال و جان اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آنها در راه خدا جهاد می‌کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید فرامرز شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در اولین روز از بهار سال ۱۳۴۳ آمد و با آمدن خود سبزی و طراوت بهار را به همراه آورد. در روستای کوشکک از توابع نی‌ریز در خانواده‌ای زحمتکش و مذهبی بازی‌های کودکانه را آغاز نمود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهاب روستای کوشکک پشت سر گذاشت و وارد مدرسه راهنمایی ارشد شد. پس از دریافت مدرک سوم راهنمایی از ادامه تحصیل منصرف و به کار کشاورزی پرداخت. تواضع، پاکی، ایمان و اخلاق خوب همزاد او بودند که...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید حیدر بیاتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حيدر بياتي »
قلم را با شور عشق بر کاغذ می‌دوانیم تا سطوری که می‌نگارد از شهیدی باشد که آیه‌های ایثار را در مدرسه عشق آموخت و در میدان عمل به منصه ظهور گذاشت. از حیدر بیاتی می‌نویسیم که در تاریخ دهم مهرماه سال ۱۳۴۱ در روستای چاه‌کورکی نی‌ریز به جمع خانواده‌ای متدین و باایمان پیوست و با حضور خود شادی را به ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و پدری بامحبت سپری کرد و از هفت‌سالگی راهی...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید محمد علی رهنورد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد محمد علي رهنورد »
بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب‌العالمین، سلام خدا بر پیامبر اسلام محمد بن عبدالله (ص) و دخت گرامی‌اش و ائمه معصومین، از علی (ع) تا مهدی (عج) و رهبر انقلاب اسلامی، خمینی عزیز و شما عزیزان و همه بندگان صالح خدا؛ اما بعد: همسرم و فرزندانم، شمارا سفارش می‌کنم به بندگی الله و تقوای الهی، پیروی کامل از امام مسلمین، نماز، روزه، امربه‌معروف و نهی از منکر، دعا، صبر درراه خدا، روزی حلال، امانت، حسن خلق، اخلاص در عمل، احساس...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مهرگان لشنی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مهرگان، ۱۳۵۰/۳/۲۰ در آباده طشک نی‌ریز، با آغاز زندگی، شادی و سرور را به میان خانواده متدین خود به ارمغان آورد. پس از سپری نمودن دوران کودکی وارد مدرسه شد و با موفقیت دوره ابتدایی و راهنمایی را پشت سر گذاشت. سپس دوره متوسطه را در دبیرستان آیت‌الله طالقانی آباده آغاز کرد. فروردین‌ماه سال ۱۳۶۷ با شور و علاقه‌ای خاص به‌سوی میدان‌ها نبرد حق علیه باطل رفت و پس از دو ماه نبرد دلاورانه، ۱۳۶۷/۳/۲۲ در عملیات بیت‌المقدس...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید رضاقلی شکوهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
پدر جان قاب عکس تو، روی پیشانی دیوار، زینت بخش خانه شده است. چهره مهتابی و نگاه شیرین و به یاد ماندنی‌ات، به خانه صفا و گرمی بخشیده است. فضای خانه بوی گل می‌دهد، از بوی آن معطر می‌شویم و بی‌قرار رفتن، ای کاش ما هم می‌توانستیم در کرانه‌های آسمان جای بگیریم. شهید رضا قلی شکوهی فرزند امیر‌قلی، در دوم خرداد ماه 1325 درخانواده‌ای از تبار مؤمنان در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامحسین ایزدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامحسين ايزدي »
بسم رب الشهدا و الصدیقین خدایا تو می‌دانی که تنها بخاطر رضای تو و دفاع از دین تو، در این راه قدم نهاده‌ام. با اتکای به تو و چشم امید به یاری تو از هیچ کوششی در راه پیشبرد اهداف و آرمانهای مکتب‌مان دریغ نمی‌کنم. خدایا به مادرانمان صبر عنایت فرما که بتوانند داغ عزیزان‌شان را تحمل کنند. ولی از این آگاهی که در دل این شیرزنان زینب گونه پیدا شده، مطمئن هستیم که هرگاه بیاد فرزند شهید یا مفقودشان...
آش سبزی که روی دست ماند
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در منطقه عملیاتی پنجوین جمع زیادی از برادران نی‌ریزی دور هم جمع بودیم. مثل آقای سید حسام الدین قرشی و... یک روز بچه‌ها هوس آش خوردن کردند. آقای حسام قرشی قبول کرد که آش بپزد. و خلاصه مقداری سبزی و حبوبات و آب داخل یک دیگ بزرگ ریخت و شروع به آش پختن کرد. بعد از چند ساعتی که آش آماده شد، هیچ کس آن آش را نخورد و ایشان دیگ را برداشت و برد بین برادران ارتشی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -شهیدان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به همه شهدای گلگون کفن راه حق و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. شهیدان لاله‌های سرخ در دشت پر از خار شهیدان آیه‌های نور در قعر شبی بی‌نور شهیدان حامیان عشق در شهری زغم گلرنگ شهیدان نامه‌هایی، یا که نه آیه‌هایی از سپاه صبح در قلب سیاه شب که با شمشیر خون افشان هزاران خانه‌های شام را ویرانه می‌سازند شهیدان آتشین پیغام، در سردی هر ایام شهیدان شمع شهیدان بلبلان عشق شهیدان یاوران راستین دوست و اینها آیه‌های پاکی و خوبی و اینها شاهد...